مرا خوار شد جنگ دیو سپید ( سیمرغ و آموزش و پرورش ما )

ساخت وبلاگ

یک بار  هنگام تولد رستم  است که به دلیل درشت اندامی رستم ، زایمان عادی امکان پذیر نیست  و پس از آتش زدن پر سیمرغ  و با  توصیه  او ، زایمان مادر رستم  به شیوه سزارین صورت می گیرد/ یک بار  هم در جنگ رستم  و اسفندیار است که سیمرغ به کمک می آید و پس از مداوای زخم های رستم ، توصیه های لازم را  می کند که  آن نبرد به پیروزی رستم  ختم می شود .  در هر صورت پرهای سیمرغ ، مظهر گره گشایی است/ در شرایط کنونی که ما  در حل مسائل  آموزش و پرورش درمانده گشته ایم ، آرزو می کنیم سیمرغی پیدا شود تا بتواند بخشی از مسائل این حوزه را حل کند/ آیا مشکلاتی چون کلاس های پر جمعیت ، ضمن خدمت های تکراری  و ناکارآمد ، عدم استخدام نیروی تازه نفس و پرداخت نشدن مطالبات فرهنگیان با پرهای سیمرغ حل می شود یا خیر/  آیا  این تعارض ، به دست جناب سیمرغ حل می شود / ما سر درگم شده ایم که  چند پر از پرهای  سیمرغ را  باید در آتش بسوزانیم تا این مسائل حل شوند/ مانی که  سیمرغ از حجم محفوظات کتاب های درسی آگاه شد و فهمید در مدارس خاص بچه ها  آن قدر درس می خوانند و آن قدر آزمون می دهند و آن قدر برای نمره استرس می گیرند که  فرصتی برای آموزش اخلاق و روابط اجتماعی ندارند ، پرهایش شروع به ریختن کرد/ در  برابر مشکلات آموزش و پرورش شما ، اگر  تمام پرهایم را  بسوزانم ، نمی توانم این حجم از مشکلات را برطرف کنم/ اعتراف می کنم در برابر مشکلاتی مثل لو رفتن سؤالات امتحان نهایی ، ناتوان هستم/ من اگر خودم را درسته در آتش بیندازم ،  باز هم نمی توانم حریف  تلگرام  شوم که با سرعت  نور ، سوالات را  قبل از شروع امتحان در شهرها  به  دست  نوجوانان  عزیز می رساند

 سیمرغ و آموزش و پرورش ما

  در اسطوره های ایرانی  « سیمرغ »  ، پرنده ای رویایی است که مظهر  دانایی ، توانایی و شفابخشی است از این رو شخصیتی  برجسته دارد .

در شاهنامه فردوسی زال ( پدر رستم ) ، نزد سیمرغ بزرگ می شود . چند سال بعد پدر زال برای بازگرداندن فرزند ، به کوه محل سکونت سیمرغ می رود . سیمرغ هنگام خداحافظی چند پر از پرهای خود را به زال می دهد که هر گاه با مشکلی روبه رو  گردید ، پری را به آتش بیندازد تا سیمرغ ظاهر شود  و او را در حل مشکلاتش یاری کند .

در تمام حوادث مهم و  جنگ ها ،  زال تنها دو بار  به آتش زدن  پرها  و کمک سیمرغ  احتیاج  پیدا می کند .

یک بار  هنگام تولد رستم  است که به دلیل درشت اندامی رستم ، زایمان عادی امکان پذیر نیست  و پس از آتش زدن پر سیمرغ  و با  توصیه  او ، زایمان مادر رستم  به شیوه سزارین صورت می گیرد .

یک بار  هم در جنگ رستم  و اسفندیار است که سیمرغ به کمک می آید و پس از مداوای زخم های رستم ، توصیه های لازم را  می کند که  آن نبرد به پیروزی رستم  ختم می شود .  در هر صورت پرهای سیمرغ ، مظهر گره گشایی است .

در شرایط کنونی که ما  در حل مسائل  آموزش و پرورش درمانده گشته ایم ، آرزو می کنیم سیمرغی پیدا شود تا بتواند بخشی از مسائل این حوزه را حل کند .  از آن جایی که مسائل و مشکلات آموزش و پرورش  فراوانند ، باید بررسی کنیم  که اگر  حل  این مسائل  با پرهای سیمرغ  مقدور باشد ، کدام مسئله را در اولویت قرار دهیم ؟

آیا مشکلاتی چون کلاس های پر جمعیت ، ضمن خدمت های تکراری  و ناکارآمد ، عدم استخدام نیروی تازه نفس و پرداخت نشدن مطالبات فرهنگیان با پرهای سیمرغ حل می شود یا خیر ؟

این مرغ  افسانه ای برای رفع کمبودهایی چون  میز و نیمکت های فرسوده  ، کمبود فضای آموزشی ، در و دیوارهای رنگ و رو رفته  ، کتابخانه ها و آزمایشگاه های فاقد امکانات ، چه برنامه ای دارد ؟

سیمرغ رویایی ما این تعارض را  چگونه حل می کند که در فصل ثبت نام  تیتر اول اخبار ما این است که هیچ وجهی هنگام ثبت نام از دانش آموزان دریافت نمی شود اما در طول سال تحصیلی بارها برای تهیه کاغذ ، کمک به مدرسه ، هوشمند سازی مدارس و.... هزینه هایی از خانواده ها دریافت می شود . هزینه هایی به نام کمک های داوطلبانه  که  در اصل خیلی هم داوطلبانه نیستند .  

 آیا  این تعارض ، به دست جناب سیمرغ حل می شود  ؟

سیمرغ و آموزش و پرورش ما

راستش ما سر درگم شده ایم که  چند پر از پرهای  سیمرغ را  باید در آتش بسوزانیم تا این مسائل حل شوند ؟ !

در هر صورت برای یافتن پاسخ  این پرسش ها خدمت جناب سیمرغ  رسیدیم  تا بخشی از مشکلات آموزش و پرورش را مطرح کنیم .

زمانی که  وضعیت سرانه مدارس را  برای او  تشریح کردیم  ، مبهوت گشت و آه سردی کشید و زمانی که  سیمرغ از حجم محفوظات کتاب های درسی آگاه شد و فهمید در مدارس خاص بچه ها  آن قدر درس می خوانند و آن قدر آزمون می دهند و آن قدر برای نمره استرس می گیرند که  فرصتی برای آموزش اخلاق و روابط اجتماعی ندارند ، پرهایش شروع به ریختن کرد و گفت : راستش ما برای حل این همه مسئله آموزشی  ، پَر به اندازه کافی نداریم !! درست است که ما  زال را  بزرگ کردیم  و  به خانواده رستم  همیشه ارادت داشتیم  و از آنها حمایت می کردیم  ولی خانواده رستم ، با وجود سختی هایی چون جنگ با اژدها  و هفت خوان  و دیو سفید ،  فقط دو بار به پَر  من  نیاز  داشتند اما در  برابر مشکلات آموزش و پرورش شما ، اگر  تمام پرهایم را  بسوزانم ، نمی توانم این حجم از مشکلات را برطرف کنم !

سیمرغ که از گوناگونی مدارس پاک گیج شده بود ، گفت : مسئله تنوع مدارس را  عمرا  که من بتوانم حل کنم .

شما  خودتان هم در این همه  مدرسه های جورواجور ، گیج شده اید  حتی در برنامه پرسشگر هم نمی توانید نتیجه ای بگیرید ، حال از پَرهای  من چه انتظاری دارید ؟!

تازه بعضی از مشکلات شما ، اصلا در تخصّص پرهای ما  نیست . درست است که ما  عمری در ارتباط با  دیو و جادوگر و جنگ با روئین تن ها و اینها  کار کرده ایم و تجربه های فراوانی داریم اما  اعتراف می کنم در برابر مشکلاتی مثل لو رفتن سؤالات امتحان نهایی ، ناتوان هستم !  

من اگر خودم را درسته در آتش بیندازم ،  باز هم نمی توانم حریف  تلگرام  شوم که با سرعت  نور ، سوالات را  قبل از شروع امتحان در شهرها  به  دست  نوجوانان  عزیز می رساند !!

در پایان وقتی سیمرغ  فهمید که حق الزحمه امتحانات سال قبل را  هنوز به معلمان نداده اند و از طرفی مدارس کپری هنوز هم دایرست  اما  فعلا همه روی سند 2030  تمرکز کرده اند گفت : راستش را بخواهید  من با تمام نیروی مافوق بشری که دارم  ، در برابر  حل مسائل این وزارت خانه ناتوان هستم  و تنها می توانم آن سخنی را بگویم  که رستم در نبرد اول با سهراب وقتی  از قدرت این نوجوان در شگفت ماند ، بر زبان آورد .

 من نیز در برابر مشکلات آموزش و پرورش شما همان  را  می گویم  :

مرا  خوار  شد  جنگ  دیو  سپید

زِ مردی  شد  امروز  دل   نا امید

صدای معلم | کل مطالب...
ما را در سایت صدای معلم | کل مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedayemoallem بازدید : 213 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 21:13