قانون و اجرای آن باید مقدس شود

ساخت وبلاگ

<strong> قانون</strong> و و قانون مداری

قانون تیزی تیغ عدالت است. قانون حدود و ثغور باید وهاست. قانون ، حتمیّت اجرای و تعهد ضمنی قانونگذاران برای ملت است. در سایۀ تدوین و اجرای قانون ، سنگ ها بر روی هم بند می شود و بنای برابری و امنیت و عدالت ساخته می شود. آرامش و نوعدوستی و همدلی سیمای انسانی و خرد ورزی بر خود می گیرد. اما وقتی این قوانین در برابر منیّت عده ای منوط به توان و قدرت فردی جهت اجرای باب میل و ارادۀ خود در می آید یعنی قبول این ادعا که من برتر از قانونم ، حدّت و شدّت و تیزی و برندگی تیغه شمشیر عدالت از بین می رود ، نرم و منعطف می شود ، خم می شود ، اعتماد سلب می شود ، خودخواهی بیشتر و مقاومت در دنیای بی قانونی با رفتارهایی کج مدار افزونی می یابد. دیگر سنگ عدالت روی سنگ بعدی یعنی برابری ، بند نمی شود. نظم هست اما نه برخاسته از میل و ارادۀ قانون و یا ملت بلکه تحمیلی است برای نفس بریدن. اما این شرایط جامعه را به نظم غایی برخاسته از بی نظمی نمی رساند، بلکه ملت را تشویق و ترغیب به دور زدن قانون می نماید چون الگوهای بالاتر از او چنین می کند. هر روز نسبت به روز قبل ترفندها و تاکتیک های جدیدی خلق می کند و نسبت به شرایط روز و همپای تکنولوژی ، روش اختیار می کند و یا آن را تغییر می دهد. او مخترع آنلاین قانون شکنی با ابزار و ایده هایی است که به کشف رمز عبور مجموعۀ هم پیمانان خود با بی رنگ و بو سازی قانون ، موجب انگیزش شگفتی و تحسین همگان می گردد. در چنین جامعه ای هنجار جای خود را به ناهنجاری می دهد و ما کلماتی مانند: دست و پا چلفتی ، عُرضه نداری نگاه کن دو روز نیست مدیر شده صاحب ویلا و اتومبیل گرانقیمت و .... شده ، تو هیچی نمیشی . یا ببین چه راحت زیرمیزی می گیرد ، گور بابای وجدان و.... زندگی پول لازم دارد پول با پول به همه چی می رسی ، خاک بر سرت و......

شاید بیشتر ما گه گاهی خواسته و یا نخواسته در طول زندگی خود و یا فرزندانمان ، از عده ای انتظارات خلاف قاعده داشته ایم اما آن موارد خلاف عرف نبوده ، چون چنین مسیری برای نقض قانون و ضابطه مندی ، در جامعه ما سیری روان و فراوان بوده است.

قانون و قانون مداری

حتی از مورد توجه ویژه قرار گرفتن ، لذت برده و افتخار هم کرده ایم . مثلا دانش آموز دیروزم ، امروز پزشکی شده که من معلم شدیدا در همین دقایق نیازمند طبابت او هستم و حق تقدم دیگران را روی این حساب در هم شکسته و با افتخار که معلم او هستم قانون را می شکنم. یا به بهانۀ آشنایی در شهرداری و ثبت املاک و کلانتری و...... گاه ما هم وقتی فرصت و امکان نقض قانون برایمان فراهم می شود در حد توان و موقعیت خود از پارتی بازی بدمان نمی آید. همین پارتی بازی های خارج از قاعده و ضابطه ، امروز مدیران کل را به گزینش فامیل و خویشاوندان خود برای مناصب و پست ها گسیل داشته است. از سطح وزارت تا یک ادارۀ کوچک ، همگی درگیر نقض قانون هستند. همیشه که بخت و اقبال به آدمی رو نمی کند ، دَم غنیمت شمردن است . مگر در طول عمر چند نفر ، پدر یا عمو و دایی و همسایه و.... مدیر و مدیر کل و وزیر و وکیل مجلس می شود؟ یک حق بدیهی و طبیعی شمرده می شود و وسوسۀ سودِ استفاده از شرایط پارتی بازی ، میلی قوی و مسلط در برخی از افراد است. نیازی به تفکر و تأمل و دخالت ثواب و عِقاب اعمال نیست ، فرصت طلایی پیش روست و می تواند شانس دگرگونی اوضاع زندگی ات باشد پس بشکن ضابطه را . بشکن قانون را . مختار و مُجازی ، آب از آب تکان نمی خورد. رفتار غیر عادی ،عادی است ، گفته شد که ناهنجاری ، هنجار است.

اما فردی قانونمند اگر فرصت زیر میزی دادن و یا گرفتن داشت ، اجتناب می ورزد. اگر فرصت استفاده از تک کارت شانس برای پارتی بازی داشت ، به عنوان موقعیت ممتاز طلایی از آن چشم می پوشد. قانون را حرمت می نهد و آن را دور نمی زند، در هر مقام و موقعیتی .
همیشه گفتن و حرف زدن و نصیحت کردن دیگران راحت و ساده و خردمندانه است ، من قانونمند هستم ، من شهروندی ممتاز هستم ، من حق کسی را پایمال نمی کنم و یا چرا از قانون تبعیت نمی کنی ؟ چرا رشوه ؟ چرا دزدی ؟ و....... اما مهمتر آن است که هنگام قرار گرفتن در موقعیت خلاف ،تو و دیگری از آن اجتناب ورزد و جوانمردانه از انجام رفتارهای ناشایست قانون شکن هر چند مطابق با عُرف جامعه بپرهیزد .

آنچه که اهمیت دارد :
پشت چراغ قرمز ایستادن در نصف شب است ،
نگذاشتن زباله دَم در همسایه در خلوت شب است ،
رفت و آمد آمیخته به سکوت و ادب و فرهنگ در راه پلۀ آپارتمان است ،
در صف اتوبوس و مترو ، نوبت خویش رعایت کردن است ،
در جمع ، زمان گفتن و خاموش بودن ، دانستن است.
از دست دادن فرصت استخدام و عدم استفاده از قدرت فامیل و آشناست.
پرداخت مالیات و عدم سهم دهی خلاف به کارمند دولت است.
به حق خود قانع بودن و به حق خوری و حق کشی راضی نشدن است.
انسانیت انسان را ترسیمی نیکو پرداختن است.
تابع قانون وجدان دارد و معامله با زندگی دیگران به شرط سود خود نمی کند.
مغبون بودن خود و یا متضرر شدن دیگران را چرتکۀ معاملات پر منفعت خود نمی کند.
برای پیشرفت مراتب شغلی و یا سطح زندگی ، دیگران را نردبان ترقی خود نمی کند.
و همۀ این و دیگر موارد را وقتی انجام می دهد که فرصت آن دَم درش آمده است ، یعنی موقعیت سود استفاده از قدرت خویش و یا دیگری برایش فراهم است. و گر نه، هنگامی که شعله های آتش قدرت از ما دور است همۀ ما معلم اخلاقیم . مهم آن است که در شرایط مساعد رشوه  و دزدی و اختلاس ، از آنها باز مانی و اخلاقیات را به منصۀ ظهور انسانیت برسانی .

فرد قانونمند حتی به شرط شکسته شدن قانون توسط خود قانونگذاران ، قانون را مرزی برای رعایت عدالت می شمارد. شاید حماقت شمرده شود اما راحتی وجدان یعنی همین . یعنی رها و آسوده اما بی بهره زیستن . اگر اعتدال زندگی به همرنگ جماعت شدن باشد ، دیگر قانون لازم نیست. قانون ماده ها و تبصره های فراموش شده و یا مورد غفلت قرار گرفته شده نیست. اجرای هر بند قانون تدوین شده در هر سازمان و ارگان به منزلۀ استحکام و دوام امنیت جامعه است. من و شما چقدر قانون را دور می زنیم و یا در وسوسۀ گیرندۀ رشوه سهیم می شویم و یا از رابطه مداری لذت می بریم ؟ فراموش نکنیم تنها گیرندۀ رشوه خطا کار نیست ، من رشوه دهنده او را وسوسه و تحریک کرده ام ، جرم من بیشتر از دریافت کنندۀ رشوه است.

قانون و قانون مداری

بهتر است بیندیشیم که خود قانون نوشته شده چقدر صحیح است و قابلیت اجرایی دارد و آیا خیر و منفعت کل جامعه را تأمین می کند یا خیر، فقط گروه و یا طبقه ای از منافع آن بهره مند می شوند؟ آیا قانون نوشته شده جامع و مانع است ؟ مشمولیت کلی دارد ؟ اجرای آن باعث خلق بی نظمی و بی قاعدگی های جدید می شود یا خیر برای حذف آنها عمل می کند؟
تعامل اجتماعی سخت ترین ، حساس ترین و شگفت انگیزترین حلقه های روابط اجتماعی است که هر نقش در آن وظیفۀ اجرای تکالیف و حقوق نقش خود را برعهده دارد و کوتاهی هر فرد و جمع در توجه بدان ها ، یعنی قانون شکنی و تجاوز به حریم دیگری. مضروب رفتارهایِ قانون شکنیِ مجموعۀ افراد یک جامعه یعنی ترویج بی عدالتی و نابرابری. به نظر شما ما چرا امروز شاهد چنین رفتارهایی هستیم و سهم ما در آن چقدر است ؟!
چرا ما در جامعه الگوی رفتارهای نامناسب را برای قطعیت قانون شکنی خود مثال می آوریم ؟ چرا الگوهای خلاف معرفی می شوند و به شهرت در قانون شکنی می رسند اما برای ما و جوانان و نوجوانان الگوهای مثبت قانونمداری معرفی نمی شود؟
چرا هر دائم از چهره های شاخص قانون شکنان بحث می شود؟

شاید :
چون ما فرهنگ خلاف مان از فرهنگ سازندگی و شرافت مان پررنگ تر و پرملات تر است و تعداد قانون شکنان در جامعه ما بیشتر از قانونمداران است !
چون اگر من عوارض ساختمان و یا اتومبیل خود را زودتر و حتی در فروردین ماه یعنی آغاز هر سال می پردازم تا سازمان های مربوطه از
منافع آن برای خدمات رسانی شهروندان استفاده نمایند ، هرگز تشویق نمی شوم.
چون اگر من داوطلبانه مالیات غیرمستقیم خود را با مراجعه به ادارۀ دارایی شهرم ، زودتر از موعد، مشخص و پرداخت می کنم هرگز مورد تشویق قرار نمی گیرم.
چون اگر من خلافی های رانندگی ام را یک ماه نشده پرداخت می کنم ( هر چند در طی 10 سال شاید یک خلاف توقف روی خط کشی خلاف حواس پرتی من است نه مرض اجتماعی ام برای هنجارشکنی) .
اما همۀ موارد ذکر شده برای خلاف کاران گاه از یک سال هم می گذرد تا قصد پرداخت آنها را داشته باشند و حتی با حذف جریمۀ دیر کرد و یا تعیین تخفیف دیرکرد پرداخت جریمه و یا ...... برای آنها ، پاداش خلافکاری خود را هم دریافت می کنند.

آری برای همین ، قانون شکنی در جامعۀ ما عرفی خوشایند و عامه پسند و قانونمداری حماقت و دیوانگی محض شمرده می شود. افراد قانونمدار آنقدر مورد بی اعتنایی و اهانت قانون شکنان قرار می گیرند که با گذشت سن در تنهایی خود از مقدس و شمردن قانون خسته و گاه تسلیم می شوند. برای قانون شکنان انجام خلاف ، سفره ای گسترده جهت برخورداری از سهمی بیشتر از لیاقت شان است. آنان افرادی قدرت طلب ، سودجو ، فرصت طلب و خودخواهی هستند که دوام و ماندگاری خود را با شکست قانون ممکن می سازند.برای آنان هنوز
جامعۀ مدنی و حقوق شهروندی متعاقب آغاز زندگی اجتماعی در کنار نهرها و رودخانه ها ، تشکیل نشده است و آنان همانند انسان های عصر حجر در تعقیب شکار منافع خود برای بقای بیشتر هستند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

قانون و قانون مداری

صدای معلم | کل مطالب...
ما را در سایت صدای معلم | کل مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedayemoallem بازدید : 141 تاريخ : شنبه 8 دی 1397 ساعت: 2:55